منطقه ضاحیه بیروت که در جنوب این پایتخت زیبای عربی واقع شده است محل سکونت شیعیان این شهر می باشد. و این همان منطقه ای است که این روزها توسط موشکهای صهیونی شخم زده شده است و چیزی از آن باقی نمانده است و ساکنانش مجبور به ترک آن شده اند. آن هم به یک دلیل ساده و آن این که طرفدار مقاومت اسلامی لبنان می باشند وسیدحسن نصراالله را به عنوان نماد مقاومت و مظلومیت خود می پرستند و حمایتش می کنند!! شب عاشورای امسال همچنان که قبلا در یادداشتی آوردم به حسینیه سیدالشهدای ضاحیه بیروت رفتم و عشق و علاقه وافر و وصف ناپذیر جوانان شیعی را به سیدحسن نصرالله از نزدیک مشاهده کردم. این روزها سیدحسن نه نتها محبوب لبنانیان بلکه محبوبترین شخصیت دنیای عرب و اسلام گشته است. او این شجاعت را داشته است که برای اولین بار در دنیای عرب افسانه شکست ناپذیری اسراییل را به سخره گرفته است و درس غیرت و شهامت را به حکام بی غیرت دنیای عرب داده است. نگاهی کوتاه به زندگی این شخصیت غیرتمند عربی ! می تواند جالب باشد.
سید حسن متولد 31 اگوست 1960 روستای "البازوریه" در جنوب لبنان در 10 کیلومتری شهر صور است. فقر و تنگدستی خانواده آنها را به شهر بیروت کشاند و در منطقه الکرنتینا در حومه این شهر سکنی گزیدند.پدرش "عبدالکریم" دکان سبزی و میوهفروشی داشت و سید حسن نیز در این امر به پدرش کمک می نمود.از همان کودکی علاقه وافری به خواندن کتاب و مطالعه داشت.
دوره ابتدایی و راهنمایی را در مدارس بیروت به پایان برد و بعد از به علت وجود جنگهای داخلی لبنان، با خانواده اش به البازوریه روستای زادگاهش برگشت و دبیرستان را در دبیرستان پسرانه صور به پایان برد. در زمان اقامتش در البازوریه به "جنبش امل" که پایه گذار آن امام موسی صدر بود پیوست. جنبش امل در آن زمان به عنوان جنبش محرومان معروف بود . به علت شخصیت توانا و دانایش به عنوان مسئول جنبش امل در البازوریه انتخاب شد. در صور به مسجد صدر به پای درس سید محمد الغروی که از علمای دینی آن زمان بود می رفت و این زمینه ای شد تا در سال 1976 در شانزده سالگی برای تحصیل علوم دینی به نجف اشرف برود.
به علت مشکلاتی که نیروهای امنیتی حکومت صدام برایش ایجاد کردند در سال 1978 به لبنان بازگشت و تحصیلات حوزوی خود را در مدرسه الامام المنتظر(عج)، که موسس آن شهید سید عباس موسوی بود پی گرفت. و در حین تحصیل ، به فعالیتهای سیاسی در جنبش امل مشغول شد . در بیست سالگی مسئول سیاسی جنبش امل در منطقه بقاع شد.
پس از آن که امام موسی صدر در لیبی به صورت مرموزی ربوده شد، اختلافات بسیاری در سطح رهبری جنبش امل به وجود آمد که در اثر آن و خروج عدهای از رهبران از این جنبش، در سال 1982حزبالله لبنان تأسیس شد. او در این سال با وجود سن کم (22 سال) به عضویت شورای رهبری جنبش حزب الله در آمد. او در حزب الله پست های مختلفی را تجربه کرد و پله های پیشرفت را به سرعت طی کرد. در کنار فعالیت های سیاسی تحصیلات خود را ادامه داد و در سال 1989 برای تکمیل تحصیلات خود به قم مسافرت کرد. اما اقامت او در قم بیش از یک سال طول نکشید و اختلافات پیش آمده بین حرکت امل با حزب الله و از طرف دیگر درگیری های اسراییل موجب شد تا او به لبنان بازگردد. در سال 1992 رهبر حزب الله سید عباس موسوی در حمله تروریستی صهیونیستها به شهادت رسید. و شورای رهبری حزبالله با اجماع خود سید حسن نصرالله 32 ساله را به علت ویژگی های شخصیتی و اخلاقی و سیاسی ممتاز و والایش ، دبیرکل جدید این جنبش نمود. دبیرکلی او بر حزب الله تغییراتی را در این جنبش به وجود آورد و مبارزات و حملات حزبالله شکل جدیدی به خود گرفت و حمایت عمومی در میان مردم لبنان از حزبالله رو به فزونی نهاد. کمتر از یک ماه بعد از شهادت سیدعباس موسوی ، نیروهای حزب الله با کاندیداتوری در انتخابات مجلس لبنان، موفق شدند با کسب آرای مردم به مجلس لبنان راه یابند.و این پیروزی بزرگی برای این جنبش در عرصه سیاسی لبنان بود. این موفقیت سیاسی در انتخابات سالهای 2000،1996 و 2005 نیزتکرار شد. و این پیروزی های سیاسی با تکیه بر موفقیت های نظامی این نیرو در مواجهه با اسراییل به دست آمد. و حزب الله توانست حضور خود را در عرصه سیاسی لبنان تقویت کند تا جایی که علاوه بر حضور پرتعداد در مجلس لبنان، سکان تعدادی از وزارتخانهها را نیز به دست گیرد.
در عرصه نظامی نیز موفقیت های بیشماری برای حزب الله به همراه داشت.اسراییل که در سالهای 1993 و 1996 را بر علیه لبنان به اجرا گذاشت با مقاومت سرسختانه نیروهای حزبالله مواجه شد.
در سپتامبر 1997 دو تن از رزمندگان حزبالله در حمله به یکی از مواضع ارتش اسرائیل در منطقه جبلالرفیع در جنوب لبنان به شهادت رسیده و پیکر آنان به دست نیروهای اسرائیلی افتاد. تلویزیون اسرائیل بدون اطلاع از هویت این دو نفر، تصویر خونآلود آنان را به نمایش گذاشت، به سرعت مشخص شد که یکی از این دو تن، سید هادی، فرزند سید حسن نصرالله، دبیر کل حزبالله است. انتشار این خبر همانند بمبی در جامعه لبنان صدا کرد و تحول بسیار مهمی در پی داشت. در تاریخ لبنان، چه در زمان جنگ داخلی و چه در مقابله با تجاوز نظامی اسرائیل، هیچگاه دیده نشد که فرزند یکی از رهبران گروهای سیاسی و یا شبه نظامیان در راه مبارزه کشته شده باشد. این واقعه، موجی از احساسات جوشان همدردی، احترام و شیفتگی را نسبت به دبیر کل حزبالله در میان همه طوایف مذهبی لبنان در پی داشت، به گونهای که همه آحاد ملت لبنان از هر دین و مذهبی، تحت تأثیر شدید این واقعه قرار گرفتند. رهبران سیاسی لبنان نیز یکی پس از دیگری به دیدار سید حسن نصرالله رفته و ضمن گفتن تبریک و تسلیت به مناسبت شهادت سید هادی نسبت به شخصیت مبارز و صادق دبیر کل حزبالله، مراتب قدردانی و احترام خود را ابراز داشتند. این ابراز همدردی و احترام منحصر به لبنان نبود و افرادی چون امیر عبدالله، ولیعهد عربستان نیز برای نخستین بار در تاریخ حزبالله، با ارسال پیام تسلیت برای دبیر کل حزبالله، حمایت خود را از مقاومت اسلامی اعلام نمود.
در سال 2000 و در زمانی که مذاکرات عرفات و مسئولان آمریکایی و اسراییلی برای حل کشمکش خاورمیانه، راه به جایی نبرده بود، ارتش اسراییل در حرکتی یکجانبه و بدون گرفتن کمترین امتیازی از حزبالله، از اراضی اشغالی جنوب لبنان عقب نشینی کرد و به جز مناطق محدود مزارع شبعا، نیروهای خود را از همه مناطق تحت اشغال عقب کشید. این شکست مفتضحانه، علاوه بر استحکام بخشیدن به مواضع حزبالله، مبتنی بر مقاومت، باعث شد تا سید حسن نصرالله به موفقیتی بیسابقه در میان اعراب دست یابد، تا این که به عنوان مهمترین شخصیت جهان عرب شناخته شود. (ترجمه شده از مجله ابیض و اسود)